برخلاف آنچه از تیتر این نوشته بر میآید، بنا ندارم که درباره کسب و کارهایی که به دلیل همهگیری کرونا دچار آسیب شدند یا آنهایی که از این بحران بهرهمند شدند، بنویسم. آنچه به آن خواهم پرداخت این است که پس از کرونا چه کسانی برنده و بازنده خواهند بود. نقاط عطفی در تاریخ تحول بشری هستند که پس از آنها کسب و کار شکل دیگری به خود میگیرد. کسانی که این نیاز به تغییر رفتار را درست متوجه میشوند، بازیگران برنده دوره جدید خواهند بود. شاید قضاوت درباره این نقاط عطف در درازای تاریخ بشر امکانپذیر نباشد؛ اما تصور کنید که حدود ۱۰هزار سال پیش، زمانی که انقلاب کشاورزی به وقوع پیوست، کسانی که زودتر به کشاورزی روی آوردند، توانستند از بهره غذایی بیشتر و زندگی آسانتری برخوردار شوند تا کسانی که هنوز به جستوجوی غذا در میان جنگل میپرداختند. یا حدود ۵ هزار سال پیش زمانی که تمدنها به تدریج به وجود آمدند و انسان شهرنشین شد، صنعتگران با تولید کالاهای مورد نیاز شهرنشینان و بازرگانان با تجارت کالا بین شهرهای دور و نزدیک کسب و کارهای پررونقی یافتند.
در تاریخ تحول بشری هر مخاطره یا هر فرصتی برای گروهی کسبوکاری نو آفریده است؛ مثلا مخاطره غرق شدن کشتیها و از بین رفتن مالالتجاره بازرگانان به خلق صنعت بیمه انجامید یا سختی و مخاطره جابهجایی پول صرافها و سپس بانکها را به وجود آورد. امروز که به گذشته مینگریم این تحولات کسبوکار برایمان بدیهی مینماید؛ زیرا تمام داستان را به روشنی میدانیم، اما اگر تصور کنیم که در میانه یکی از این تحولات قرار داشتیم، چه درکی میتوانستیم از آنها داشته باشیم؟ بیتردید پاسخ این معماها به سرعت در ذهن همه کسانی که در آن برههها میزیستند به وجود نیامده است. بسیاری کم و بیش به اضطرار شرایط یا بهدلیل به وجود آمدن تقاضاهای جدید دست به تغییراتی در کار خود زدند. به باور من به وجود آمدن یک همهگیری جهانی (Pandemic) در این گستردگی و تاثیر عمیق بر اقتصاد جهانی حتما یکی از این بزنگاههای تاریخ تحول بشری خواهد بود. همهگیری کرونا بیدارباشی برای سیاستمداران، دانشمندان، پژوهشگران و اقتصادگران پس از یکصد سال از آخرین همهگیری جهانی است. برندگان کرونا کسانی خواهند بود که نیازهای برخاسته و ضرورت یافته جامعه بشری، همچنین روش سازگارترکردن مدلهای کسبوکار و شکل انجام کار در چنین شرایطی را به درستی بشناسند و به سوی آن گام بردارند. تصور کنید که اگر چنین همهگیری دو یا چند سال دیگر رخ دهد، جهان چه تفاوت رفتاری با امروز خواهد داشت؟ اگر لازم باشد که دوران فاصلهگذاری اجتماعی به ۳ ماه یا حتی ۶ ماه افزایش یابد، شکل زندگی چگونه خواهد بود؟ بر همین اساس، چند تحول یا حتی انقلاب علمیو صنعتی میتواند از دل این بحران زاده شود. مثلا بشر امروز میداند که زمان ۱۸-۱۲ ماه برای توسعه یک واکسن زمان بسیار طولانی است و اگر میزان کشندگی ویروس در آینده بیشتر باشد، حتی امکان دارد نسل بشر را در شرف انقراض قرار دهد یا توسعه داروهای موثر بر بیماری باید فرآیند کوتاهتری داشته باشد. حتی تصور این میرود که در شرایطی بهتر است هیچ انسانی از خانه خارج نشود. پس کارهای یک شهر یا کشور همه باید بتواند از درونخانهها انجام شود. تعبیر ساده این نیاز این است که هم کسبوکارها باید بتوانند دورکاری ۱۰۰درصدی را آزمایش و عملیاتی کنند و هم بسیاری از کارهای انجامشده به دست انسان باید امکان انجام به وسیله ماشین را داشته باشد. شاید سخن گفتن از نیازهایی که در لبه علم و فناوری قرار دارند، برای کشوری مثل ما که در شرایط بد اقتصادی و اجتماعی است و آمادگی راهبری چنین تحولاتی را در جهان ندارد، چندان مورد پذیرش نباشد. اما مراد نویسنده از این مثالهای کمالاندیشانه این است که برندگان کرونا، حتی در ایران، کسانی هستند که مدل کسبوکارشان به پیش از کرونا بر نگردد و نیازها و اقتضائات ورود به دالان تحولات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی پس از کرونا را در خود بیافرینند. تردید ندارم که حتی با فرض تکرارناپذیری این بحران که فرضی دور از واقع است، دنیای هوشمند و پیشرو خود را برای ورود به عصر جدیدی آماده خواهد کرد. من به جد دارم به لزوم تغییرات در کسبوکار خودم میاندیشم، شما چطور؟
دکتر پدرام سلطانی
بنیانگذار شرکت پرسال
یک دیدگاه بنویسید