شرایط اقتصادی کشور ما تحت تاثیر انتخابات آمریکا ممکن است در کوتاه مدت تغییر کند، آن هم تنها چند روز، اما چون استراتژی مشخصی وجود ندارد، امیدی به تغییرات بنیادی در اقتصاد نداریم.
امروزه سیاست بر کلیه امور انسانی مستولی شده و ما دارای فرهنگ سیاسی، اخلاق سیاسی، منش سیاسی، رفتار سیاسی، گفتار سیاسی و متاسفانه اقتصاد سیاسی شدهایم.همیشه سیاست را یک عنصر پلشت، نادرست، دروغ و ظهور یافته به شکلهای متفاوت روایت میکنند، به همین دلیل هنوز سکه انتخابات در آسمان آمریکا در حال چرخیدن است و چون بر زمین نیفتاده، هر رفتاری ممکن است سر بزند و چه بسا که در آینده رییسجمهور آمریکا بایدن نباشد.
تاثیر گذاری بر اقتصاد ایران
تاثیر انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران از دو جهت قابل بررسی است. نخست اثر حاکمان آمریکا و دوم تاثیر جریانی که در آمریکا وجود دارد، زیرا در کشورهای توسعهیافته و پیشرفته رفتارهای سیاسی نشأت گرفته از یک فرد حتی رئیسجمهور آن کشور نیست بلکه منبعث از یک جریان و ساختار و یک برنامه میانمدت و بلندمدت از پیش طراحی شده است که خود را در قالب احزاب نشان میدهد و اساسا در قالب سطوح بالای تصمیمگیری آن کشورها مانند کنگره و سنا شکل میگیرد، بنابراین نمیتوان موافق بود که با تغییر یک فرد، در سیستم حاکمیت یک کشور پیشرفته تغییراتی شگرفی به وجود آید.
در اینکه سالهای گذشته، دموکراتها نسبت به جمهوری خواهان خود را متعادلتر نشان دادهاند، شکی نیست و چه بسا میپنداریم که در دوران ریاست جمهوری احتمالی یک دموکرات، اتفاقات بهتری رخ دهد اما باید بپذیریم آمریکا با دارا بودن ۲۵ درصد سهم تجارت جهانی بر همه کشورها مانند چین، روسیه و حتی اتحادیه اروپا، تاثیرات مشهود و عمدهای دارد و میتواند همواره نقطه نظرات خود را به جدی ترین شکل و محکمترین روش به منصه ظهور برساند. قطعا در کشور ما نیز این رفتار آمریکا به واسطه قدرت اقتصادی و سهمی که از تجارت جهانی دارد و همچنین بالاترین ضریب قدرت پولی، یعنی قدرت دلار که در اختیار دارد، بیتاثیر نخواهد بود.
برسی ها
اثر انتخابات آمریکا از دو جنبه قابل بررسی است، اول اینکه از نظر بعد روانی ما فکر میکنیم که با روی کار آمدن یک فرد میانهرو و متعادل اتفاقات بهتری برای کشور رخ خواهد داد، اما آیا هیچ کدام از ما اندیشیدهایم که اتفاقات بهتر یعنی چه؟ اتفاقات بهتر یعنی اینکه مسیر تجارت جهانی ایران با سایر کشورها در برخی موارد باز و در برخی دیگر متعادل شده و در سایر موارد تسهیل شود، زیرا در حقیقت ما با بعضی کشورها رابطهای نداریم یا با برخی کشورها رابطهای نامتعادل داریم یعنی معمولا تراز تجاری واردات ما نسبت به تراز تجاری صادرات برتری دارد و این تراز منفی به ضرر ما است.
در بعضی قسمتها این ارتباط در کشورهای هدف نیاز به روانسازی دارد و متاسفانه امروزه میبینیم که با هر کدام از این کشورها درگیر مشکلات مقطعی و زمانی هستیم. کشور ما با کشورهای هدفی مانند سوریه، عراق، افغانستان، کشورهای آمریکای لاتین مثل ونزوئلا، کشورهایC. I. S «اتحادیه کشورهای مستقل یا کشورهای مستقل مشترکالمنافع» نیازمند روانسازی روابط است.
به طور مثال افغانستان مرز دوغارون را روی کشورمان بسته و هزاران کامیون، پشت مرزها و گمرک مانده که در نتیجه ایران را از حیز انتفاع خارج کرده و این موضوع سودآوری ما را در صادرات به این کشور بیمعنا نموده که این به معنای حذف سهم ایران از بازار افغانستان و ورود رقیبان ایران به این بازار سودآور است. کشور عراق نیز با گذاشتن قانون منع واردات اقلام خوراکی خاص، از ورود کامیونهای مواد غذایی صادراتی ایران جلوگیری کرده که حجم بالایی از مواد غذایی ایران فاسد میشود، بنابراین روابط ما با این کشورها نیازمند روانسازی است.
از جنبه روانی مدل فکری جامعه ما این است که با تغییر سیستم جمهوریخواه به دموکرات در آمریکا، روانسازی روابط کشور ما با سایر کشورها ایجاد میشود اما سوالی که مطرح میشود این است که چگونه ما انتظار داریم تسهیل روابط با سایر کشورها با این تغییر در آمریکا صورت پذیرد؟ یعنی ما ناخودآگاه، با انتخاب بایدن امیدواریم که بتوانیم باب گفت و گو را با آمریکا باز کنیم، در صورتی که باید دید در تصمیمگیری کلان کشور ما این موضوع متصور است؟
اساسا متولیان کشور ایران مدعی هستند که این اتفاق رخ نخواهد داد، بنابراین برای کشور ما جمهوریخواه و دموکرات فرقی ندارد و اساس صحبت با آمریکا مد نظر نیست. از بعد سیاسی و بعد ایدئولوژیک، تغییر رییسجمهور در آمریکا حتی اگر یک دموکرات جایگزین یک جمهوریخواه شود، نزد حاکمان و دولتمردان کشور ما اهمیتی ندارد و نمیتواند تاثیر داشته باشد.
از جنبه دیگر ما احساس میکنیم که با برگزاری انتخابات و آمدن بایدن ممکن است روش مذاکره و برخورد دموکراتها با ایران تلطیف شود. به نظر من این اتفاق دور از ذهن است، زیرا الگوهای ترسیم شده میانمدت و بلندمدت در کشورهای توسعهیافته با تغییر افراد، تغییر ساختاری نمیکند. ممکن است این رئیسجمهور ورود و خروج به آمریکا، گرفتن ویزا و یا ورود مسلمانان ۹ کشور را به آمریکا تسهیل کند.
ذکر این نکته ضروری است که آمدن بایدن، ساختار مالی ایالات متحده را برای ارتباط با کشوری که با آن اختلافاتی جدی دارد، تغییر نخواهد داد، زیرا این اجازه را به او نمیدهند و این برنامهای از قبل ترسیم شده است. همانطور که دولتمردان کشور ما رابطه با آمریکا را مطرود و منع شده میدانند و به همین دلیل سر کار آمدن یک جمهوریخواه یا دموکرات در آمریکا به حال ایران فرقی نخواهد داشت.
اگر فرض بگیریم رئیسجمهور شدن یک دموکرات در آمریکا، بهانهای برای دولتمردان ایران ایجاد کند که سر میز مذاکره با آنان بنشینند و این مذاکرات منتهی به تصمیمگیری شود، به اعتقاد من باز هم برای اقتصاد ایران در کوتاه مدت اثری نخواهد داشت، زیرا زیرساختی وجود ندارد. امروز باید تمام زیرساختهای اقتصادی توسط تیم اقتصادی کشور اصلاح شود تا در بخشهای بالادستی، میاندستی و پاییندستی اقتصادی سالم داشته باشیم.
نباید اقتصاد کشور به سمت دلالبازی و واسطهگری سوق پیدا کرده و تولید و بالا رفتنGDP یا تولید ناخالص داخلی و توجه به حوزه معدن و کشاورزی تنها در حد شعار و حرف باقی بماند. پس نباید انتظار داشت که حتی اگر تغییراتی در سطح کشوری مانند آمریکا که ۲۵ درصد سهم تجارت جهانی را در دست دارد، صورت گیرد، شرایط اقتصادی ایران تغییری کند، مگر اینکه در بازنگری جدی در حوزه اقتصادی بخش خصوصی را به رسمیت بشناسیم، متفکران بخش خصوصی را به رفاقت بپذیریم و نه در شعار بلکه در عمل حرف آنها را قبول کنیم تا به نتایج مطلوبتری برسیم.
افت جدی دلار ۳۲ هزار تومانی، طلا و سکه همگی منبعث از انتخابات آمریکا بود، با همان تفکری که نزد مردم شکل گرفته بود که اگر بایدن انتخاب شود باب مذاکرات باز خواهد شد، وضعیت مالی و اقتصادی کشور بهتر شده، تعدیل میشود و نهایتا قیمتها کاهش مییابد. با این مدل فکری، مردم به سمت عرضه رفتند و داراییهای خود را فروختند، از آن طرف تقاضای خرید کم شد و در نتیجه قیمتها ریزش کرد، سکه یک و نیم میلیون تومان و ارز حدود ۹ تا ۱۰ هزار تومان کاهش یافت.
طی روزهای اخیر یکی از تصمیمات خلقالساعه تصمیمگیران در حوزه ارز رقم خورد، در حالی که روز یکشنبه هر دلار ۲۲ هزار و ۳۰۰ تومان معامله میشد، روز دوشنبه صرافی ملی قیمت دلار را ۲۶ هزار تومان اعلام کرد. با این وضع چه تضمینی برای تصمیمگیران بخش خصوصی و تولیدکنندگان صنعت، معدن و کشاورزی وجود دارد که بتوانند با تکیه بر آن سرمایهگذاری خود را انجام دهند؟
در نتیجه این بیاعتمادی، آنها هم به سمت دلالبازی و واسطهگری گرایش پیدا میکنند و شاهد آن هستیم که در کمتر از دو روز سکه یک و نیم میلیون تومان گران میشود، شاخصهای بورس مجددا منفی شده و دبیر انجمن خودروسازان بیان میکند حتی اگر قیمت ارز کاهش یابد، قیمت خودرو کم نخواهد شد. با این وضع چطور انتظار داشته باشیم که تغییر ترامپ و جایگزینی بایدن، اثر مثبتی بر اقتصاد بیمار ما داشته باشد؟
شرایط اقتصادی کشور ما تحت تاثیر انتخابات آمریکا ممکن است در کوتاهمدت تغییر کند، آن هم تنها چند روز اما چون دارای استراتژی مشخص نیستیم، امیدی به تغییرات بنیادی در اقتصاد نداریم. متاسفانه در بخش اقتصاد اظهار نظرهای متفاوت و متعددی از سوی افراد مختلفی که هر کدام خود را مسئول اقتصاد میدانند، صورت میگیرد که تاثیر مستقیم بر اقتصاد میگذارد و این موارد خود نشاندهنده به هم ریختگی و آشفتگی در حوزه اقتصاد است.
رئیس کمیسیون خدمات فنی مهندسی و عمران اتاق بازرگانی خراسان رضوی
یک دیدگاه بنویسید